کویر

ساخت وبلاگ

هر وقت به آسمون نگاه میکنم .... پوچ ترین و سر حال ترین آدم میشم .... به این لحظه ای که در حال سپری کردن هستم و نامش رو عمر گذاشن میخندم .... اوف به این حد از وجود .... به قول سها با تمام وجود زندگی میکنم .... شبیه دیوانه ها شدم .... هیچ چیزی ارزشش رو نداره .... این جمله ی هر روزه ی تکرار شونده در مغزم هست .... حوصله ندارم بنویسم اما به پایان میرسم هر شب ... نمی دونم ....

کویر...
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 6 تاريخ : شنبه 22 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:21

دور که دور تر ... داری میری کم کم ... آیا خواهی رفت ؟ آیا من میتونم دوباره به خود بیام ...؟ کویر...
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 10 تاريخ : شنبه 22 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:21

دیروز اتفاقی افتاد انگار که از دیار باقی برگشته باشن و فرصتی دوباره گرفته باشم برای چند لحظه کوتاه .... بسیار حس خوبی بود ...حرفهای زیادی بود اما نزده رها کردم ....بدون خدا حافظی رفت و با پسرش برگشت پرسیدم منو میشناسی ؟ .... لبخندی زد و سری تکان داد و با صدای نازکی گفت آره.... خوشحال شدم .... خیلی خوشحال ... جفتشون رو بغل کردم .... و خدا حافظی کردیم به هر حال خواهد گذشت .... از اولش هم چیزی به دل نداشتم ... بعد از این هم ندارم ...‌ولی اتفاق شیرینی بود برام خیلی شیرین .... کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 11 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:27

همه ذرات اینه هستند .... همه در حال نمایش ما به خودمون ....شاید درک این مورد کمی سخت باشه اما وقتی اتفاق بیفته آدم هر لحظه این رو حس میکنه که هیچ چیزی موجود نیست مگر اونجا که ما بتونیم ببینیم و درکش کنیم .... و اون حد درک ما از اون موجود ..... میشه انعکاس ما در آینه ی روبرو ....!حالا با این سلاح و ابزار و از این دریچه آیا غلطی وجود داره ؟ .....حوصله ادامه دادن به این نوشته رو ندارم ولی در این دایره ای که زندگی می‌کنیم همه چیز به نظر درست میاد .... چرا که همه چیز ساخته ذهن خودمون هست و وجودش به اندازه درک ما بستگی داره .... حوصله ندارم و رها میکنم .... کاش میشد همه چیز رو رها کرد ........بدرود . کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 18:55

نشستم توی گلخونه مونارک و به چروک های پیشانی و دستام فکر میکنم به گذر ایام به ورزیدگی دیروز و امروز به توانایی ها و فرصت کوتاه زندگی .... به حسرت ها و امید هایی که بود به پوچی این حضور ....ارزش زمان .... به انزوایی که دچارش بودم از ابتدا .... به بیکرانگی آسمون و شانس یک باره حیاط هوشمندی که به دست آوردم ....اوف از این جایی که هستم و با دو قدم فکر ورزیدن میرسم بهش .... به این بن بست دنباله دار .... من فکر میکنم اما آرزو دارم هیچ کس نرسه به اینجا .... کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 8:40

داره دو سال میشه واقعن باورش برام سخته چه کسی میدونه اخرین دیدار کی اتفاق میفته ؟ آخرین باری که میتونی از رخت خواب بلند شی آخرین باری که میتونی سیب رو گاز بزنی آخرین باری که میتونی دوست رو در آغوش بگیری آخرین باری که میتونی بند کفش هات رو با دستهای خودت ببندیآخرین باری که میتونی با خیال برگشتن ترک کنی خونه رو و خدا حافظی نکرده بری ....آخرین بار ها کی اتفاق میفتن ؟ آخرین باری که کار های معمولی رو انجام میدی و خیال میکنی باز هم فرصت هست اما دیگه اون اتفاق ها نخواهند افتاد ...آخرین نوشته و عکسی که منتشر میکنی آخرین باری که بدرقه میکنی ...آخرین دیدار ...همیشه ی همیشه سعی کردم یادم باشه که این ممکنه آخرین بار باشه .... اینه که با لبخند ترک میکنم همه جا رو حتا اگر بزرگترین قدر نشناسی زندگیم رو تشخیص داده باشم جایی .... آخ که چقدر منتظر دیدار دوباره از آخرین ها هستم ....تولد دوباره اگر اتفاق بیفته .... کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1402 ساعت: 13:07

پرهام رو باز میکنم و چشم میندارم تا نزدیک ترین شاخه برای نشستن رو پیدا کنم . ولی همش دریاست . مرگ هرگز بهتر از نشستن روی شاخه اشتباهی نیست . دروغ خودش امید وار کننده ترین امید هست . بخصوص وقتی علم داری به این دروغ قبل از شنیدنش .

......

کویر...
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 13 اسفند 1402 ساعت: 23:17

عکسهای قدیمی رو نگاه میکنم ... چقدر دلم تنگ شده برای همه چیز ... شبها باید زود تر بخوابم .... آدم تا یه حدی که بیدار میمونه خیالات میزنه به سرش و ممکنه برای چندمین بار غرورش رو زیر پا بگذاره .... از طرفی قرار نیست به خاطر شخصیت دیگران ما رفتارمون تغییر کنه .... همیشه به خودم گفتم .... من اینجوریم و ایستادم اینجا ....وسط خاطره های قدیمی ... همیشه دوست و نه هیچ چیز دیگه ای ....

کویر...
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 13 اسفند 1402 ساعت: 23:17

توی گالری گوشی پایین و پایین تر میرم و خاطرات رو مرور میکنم .... بهار تابستان پاییز زمستان ... جوان و جوان تر میشم .... اولین و آخرین بار ها ... شیرینی اون لبخند ... اشکها و لبخند ها ... همه چیز رو مرور میکنم و سعی دارم این وسط لذت هم ببرم .... اصلن برای همین رفتم سراغ آلبوم ... همه چیز از دور زیباتره ... اوف به این سکوت طولانی .... کاش میشد آدم در یک نقطه ای از زندگی توقف کنه ... همش به خودم میگم کاش بعضی حرفها رو هیچ وقت نمیشنیدم.... از دو همه چیز روشن تر هم هست و راحت میشه تشخیص داد اندازه ها چقدر هستن .... دیگه نمیشه به خودت دروغ هم بگی حتا و خوشحال باشی .... یه روز همه چیز به خاطره تبدیل میشه .... امید که تا اون روز زنده بمونیم .... کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1402 ساعت: 16:11

دوباره اومدم سراغ عکسها ... . داشتم فکر میکردم که دیدن عکسهای زیاد در فضای مجازی چه اثری در عکاسی من گذاشته نسبت به اون زمان که ذهن خامی داشتم و وارد این فضا شده بودم .... کمترین تاثیرش این بوده که الان بیشتر با کادر عمودی عکاسی میکنم ! موضوع اینجاست که رسانه در اینجا تونسته الگوی ذهنی من رو تغییر بده ! این بار من متوجه شدم ولی احتمالن تغییرات زیادی از چشمهای من پنهان مونده .... شما متوجه تغییر رسانه در رفتار خودتون هستید ؟باور های ریز و درشت زیادی در ما وجود داره که گاهی روی اونها تعصب هم داریم حسابی و رنج ها دادیم و بردیم بابتش.... ولی آیا ما اصلن کوچکترین اختیاری در اون باورمندی داشتیم ؟ ....عدد عمر هر چی جلو تر میره بیشتر الکی میشه همه چیز .... ما معلول بودیم همیشه... توانمندی توهمی بیش نبود .... کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghasemyo بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1402 ساعت: 16:11